آب قطع است
فرزاد وثوقی روزنامه نگار
زیر ساختها دراستان مهیا نیست وقرار هم نیست چیزی درست شود چراکه اینجا کشور مطالبه گری است وباید برای مهاجرت تمرین دمکراسی کنیم .اینجا پولها ولومتعلق به بانک جهانی گم میشود. ماجرای پولشویی وسمینارهای بزرگ در مورد آن نیز بدین منظوردرجهان سوم برگزار میشود . گفتن وشنیدن درمورد مسایل شهری واستانی به یک کار بیهوده تبدیل شده است .درواقع هرچه دراین خصوص بیشتر ورود میکنید بیشتر دچار پس زدگی میشوید. علاوه برروند سوال برانگیز عملکرد نمایندگان درمجلس شورای اسلامیونیز شوراهای شهروروستا که تاکنون هیچ گرهای را باز نکرده اند، نوع عملکرد دستگاههای اجرایی وخدمات رسان نیز برعدم رضایت سرمایههای اجتماعی تاکید دارد. درواقع اینان بسیج شده اند تا بی اعتمادی را درصف مردم ترویج دهندو بنظر میرسد این نوع استعداد درنا امیدی میتواند به یک الگوی جهانی تبدیل شود چرا که درعین به مشارکت کشاندن مردم در حوزه سیاسی ودر سنوات گذشته اما مردم را دربرخورداری از ثروت وسرمایه ، متعلق به خودشان مشارکت نمیدهند.
تامین وتوزیع نیرو درکشور یکی از این مقولههای سوال برانگیز است . مثلا ما برق فروشی میکنیم وشاید درآمدهای ارزی آنرا وصول نمیکنیم یا دلارها را درجایی دیگر ذخیره میکنیم و دروغ به خورد مردم میدهیم .در هر صورت حسب یک نوع عادت دست گدایی مان دراز است واین بدترین شیوه اداره کشور است.گاهی آب فروشی میکنیم وملت خودمان تشنه مانده اند و باید به این پرسش اندیشه کرد که اگر برق وآب وگازمازاد داریم وبه کشورهای مجاور میفروشیم باید مردم درکسب این ثروت سهیم باشند ویا حداقل درتنگانهای مصرف گرفتار نشده باشند . اینجاست که پروژه بزرگ وسوال برانگیز شفاف سازی به دروغی بزرگ تبدیل میشود.
با گرم شدن هوا مشکلات مدیریتی درحوزه برق وآب بروز میکندوباسرد شدن هوا درحوزه انتقال گاز مشکل داریم . مدیران دروزارت نیرو وایضا ردههای استانی به هیچ عنوان برنامه ریز نیستند ودرحوزه بحران تخصصی ندارند اما در دریافت حقوقهای نجومیمتخصص ترین دستگاه درکشور هستند. ژست وکلاس دراین حوزه بیداد میکنداماطرح وبرنامهای به نفع مردم وجود ندارد. آبفا درشهرها قادربه توزیع آب حسب موضوع عدالت اجتماعی نیست .بوی فاضلاب شهر را برداشته اما این بوی گند به مشام مدیران مربوطه نمیرسد. موضوع فاضلاب وبوی گند ناشی از آن دردروازههای ورودی شهر وحتی قلب شهر وشهرهای جدید نظیر صدرا بارها وبارها به سمع ونظر مدیران مربوطه رسیده است اما دریغ از یک واکنش درست وحسابی . آبفا هم از بانک جهانی پول ساخت فاضلاب شهری را گرفت وهم از شهروندان بی گناه، اما فاضلابی درکار نیست. آب این ثروت ملی هم پای مزارع میرود و هم به مصارف صنعتی میرسد و شاید ده درصد باقی مانده که قرار است صرف شرب ملت شود با سی چهل درصد پرت ناشی ازعبوردرلولههای فرسوده بدست ملت برسد. حالا آبفا درفکر گرانی قیمت آب است ومدیران مربوطه معتقدند آب را ارزان میفروشند وبا این تدبیر بجای آب ،هوا درلولهها میکنند تا با تحت فشار قراردادن مردم گرانی آب را توجیه کنند.
موضوع گرانیهای اخیررا دربخش نان تجربه کرده ایم ، هرچند فرمانداران دراین بخش در خط مقدم حمایت از حقوق مصرف کنندگان وادار به واکنش میشوند اما کیفیت نان هر روز بد تر از دیروزمیشود. حتی داستان قطع یارانه نان و وصل آن به جیب مردم هم درجنجال تورم لحظه به لحظه به فراموشی سپرده شد . حالا با همین حربه پوسیده به دنبال گرانی قیمت آب وبرق مصرفی مردم هستند.
دولت در موضوع تامین درآمدهای خود ناتوان است. نفت فروشی بدبختی بزرگی برای ایران بوده وهست.ای کاش نفت نداشتیم تا این همه بدبختی نمیکشیدیم . نفت به موضوعی سیاسی ونه اقتصادی برای ایرانیان تبدیل شده است. درچهار دهه گذشته داستان صنعتی شدن ایران به یک موضوع امنیتی اقتصادی بدل گردیده است . یعنی سرمایه گذار برای حضور دریک کشوروایجاد انقلاب صنعتی و اشتغال امنیت میخواهد. دهه پنجاه شاهد اوج سرمایه گذاریهای صنعتی درایران بودیم وبریجستون ایران پس از آمریکا وژاپن سومین تولید کنند و تامین کننده لاستیک درجهانی بود، حالا باید سری به این کارخانه زد. درحوزه مخابرات نیز همین اوصاف را میتوان نقل کرد. تولید بسیاری لوازم خانگی نیز نظیر آزمایش با همین داستان قابل نقل است، اما این سرمایه گذاریها توفیق حضور دربلند مدت نداشتند چرا که رونددخالت سیاسی پس از انقلاب براین حوزهها بطور کل امنیت سرمایه گذاری را زیر سوالی برد. حالا این اتفاق هر چهار سال ویا هرهشت سال یکبار میافتد . با رفت وآمد دولتها و مجلسهاموضوع سرمایه گذاری به یک داستان نیمه تمام تبدیل میشود. دو جناح حاکم پس از استقرار ،میراث اقتصادی گذشته را تخریب میکند. هیمن اتفاقی که در آمریکا شاهدیم . کاندید پیروز جمهوری خواه میراث اقتصادی دمکراتها رادریک بازار 80 میلیونی بنام ایران، ویران میکندو با پیروزی دوباره دمکراتها ورق برمیگردد . براساس یک جمع بندی ماهرانه جناحهای سیاسی موید یکدیگر نیستند بلکه باید یک چرخه معیوب را مطابق با سیاستهای انتظاری و از پیش نوشته شده هدایت کنند.
اگر امروز درکشور شاهد ناکامیدر توزیع آب برمدار عدالت اجتماعی هستیم. اگر باید خاموشی برق وافت فشار گاز را ناظر باشیم دلیلش را باید درحوزه سیاسی جویا شد چرا که این تنگنا بزرگترین واصلی ترین مشغولیات و مطالبه ملت است وباید همچنان پروژه انتقال آب از خط دوم به شهر کشدار بماند . درواقع خط دوم انتقال آب افتتاح شد اما به بهره برداری نرسید. این دروغ بزرگ را چگونه با آن همه تبلیغات به خورد مردم شهر دادند خدا میداندو بس.
استان درحوزه زیر ساختها بشدت درمضیقه قرار دارد. پولهاهرچند مربوط به بانک جهانی اختلاس میشود وحالا نظامیان باید آزاد راه بسازند وبطور قطع باید به داستان بهره برداری آتی و بازگشت اصل وسود سرمایه نظامیان اندیشه کرد و این سوال را مطرح نمود که عوارض ورودی به این آزاد راه چه مبلغی خواهد بود وآیا مردم توان پرداخت این عوارض را در ورودی آزادراه شیراز اصفهان به نظامیان دارند.شاید موضوع بهره برداری ازخط دوم انتقال آب نیز به همین بلا گرفتار شده باشد و حق حساب پرداخت نشدهای باقی مانده و مردم باید تاوان آنرا پرداخت کنند.
درکلامیکوتاه باید گفت کشور دچار اختلاسهای کلانی است . دربیت المال مسلمین باز است وافراد درحوزه قدرت سیاسی مشغول برداشت غیر مجاز وسفر به خارج هستند.ای کاش این سفرها بدون بازگشت بود . /// انتهای پیام 1020 کلمه