تولید درحصار
فرزادوثوقی – روزنامه نگار
تولید درحصارتنگ نظریها قرار گرفته است و انگار طعم قاچاق زیر دندان بعضی خوش آمده است که نیازی از بابت تولید واشتغال احساس نمیکنند . فقط یک سوال مطرح است که نیازهای مالی مصرف کنندگان برای خرید باید از کدام منبع تامین شود ؟ آیا ملت باید به صف قاچاقچیان بپیوندند؟ هر چند آمار پلیس از بابت کشف قاچاق ودستگیری قاچاقچیان روبه ازدیاد است. معضل هدایت شده قاچاق بزرگترین و مهمترین چالش فراروی اقتصاد داخلی است. قاچاق پدیدهای است که تولید را در داخل کشور مختل و در پی آن اشتغال را به انزوا خواهد کشاند.
اگر به گزارش ارایه شده پلیس، ویژه کشف کالای قاچاق نیم نگاهی داشته باشیم میزان کشفیات کالای قاچاق وحتی ارز به شدت افزایش یافته است. افزایش کشفیات درحوزه قاچاق گواهی بر این ادعا که اقتصاد با بیبرنامگیهای خود هر روز وضعیت وخیم تری پیدا میکند و اقتصاد مبتنی بر قاچاق در حال رشد است. غیر از کشفیات پلیس در حوزه قاچاق باید به این مهم توجه نمود که بسیاری کالاها باحضور در انبارهای احتکار به سختی وبا واسطه دلالان بدست مردم میرسد که حاکی از توفیق در صنعت قاچاق است .
مردم برای خرید بعضی کالا خصوصا داروهای وارداتی باید به دنبال فروشندگانی باشند که به شبکههای قاچاق متصل هستند وبعضی خیابانها ومراکز را خاص توزیع کالاهای قاچاق کرده اند.
اصل موضوع واردات به عنوان یک راهبرد اقتصادی برای تعادل در بازار مصرف بکاربرده میشود. این اصل زمانی در اقتصاد کشورها راهبردی میشود که تولید داخلی یا با مشکلات ساختاری روبروست و یا قادر به رقابت و ایجاد تعادل قیمتی نیست در این زمان دولتها با به کارگیری اهرم واردات سعی در تعادل بخشی قیمت و کاهش آن و جبران خسارتهای تولید داخلی میکند، کما اینکه واردات قدرت رقابت پذیری صنایع داخلی را باید افزایش دهد .
در کشور ما اما این تعادل برهم خورده است و واردات به تنها ترین گزینه برای تهیه مواد اولیه تولید و نیز برطرف نمودن نیاز مصرف کنندگان آن هم با قیمتهای تورمیتبدیل شده است .
درکشورما واردات به عوض کمک به روند اقتصاد داخلی به بلای جان اقتصاد داخلی، تولید و اشتغال تبدیل شده است .حال آنکه اقتصاد در حال رهایی از بن بست نفت فروشی است . اما دولت میبایست با همراهی وتقویت سرمایه گذاریها در زیرساختهای صنعتی ، تولید را در بخش صادرات حمایت و جایگزین نفت میکرد که عملاً در بخشهای مختلف اقتصادی این اتفاق نیفتاد و محصول این کوتاهی ،اقتصاد انتظاری است .
بخشهای خدمات، کشاورزی، معدن و.... تا کنون قادر نبودند درآمدهای غیر نفتی دولت را تامین وتقویت کند. این وضعیت گواه این ادعا ست که دولتها در گذشته وامروز روی مبحث مهم اقتصاد مقاومتی کاراصولی انجام ندادند و حالا با دستان خالی وارد گود مبارزاتی در جبهه سیاسی اقتصادی شده اند.
در واقع ما هر چه در این جبهه با دستان خالی و بدون زیرساختهای از قبیل پیشبینی سماجت کنیم بیشتر دچار خسارت میشویم . چرا که در جبهههای فرهنگی اجتماعی نیز به همین واسطه دچار خسارتهای سنگینی شده وخواهیم شد چرا که جبران خسارت در جبهههای فرهنگی اجتماعی و تاثیر گذاری آن بر تربیت نسل آینده به این آسانیها شدنی نیست .
ازسران سه قوه انتظار میرود با درایت روی مبحث تولید برنامه ریزی کنند وبه تعاملات بین المللی بیندیشند . دراین راستا تقویت زیرساختها از اهمیت ویژهای برخورداراست که این مهم با تعامل بین المللی ودعوت از سر مایه گذاران میسر است . باید مانع ورود خسارتهای بیشتر در حوزه تولید و سرمایه گذاری و اشتغال با پیوستهای اجتماعی امنیتی شد.
اولین قدم در این رهگذر تقویت دیپلماسی اقتصادی فرهنگی با جهان است که بدون این تعامل قادر نخواهید بود به اهداف خود دست یابد. اگر به پیشینه این داستان نگاهی گذرا داشته باشیم در خواهیم یافت که جهان به یک دهکده کوچک در بعد اطلاعرسانی تبدیل شده و تولید علم و تکنولوژی در ممالک مختلف جهان به ابزار اصلی تولید ثروت منجرشده است.درواقعاین دو ،هم اطلاع رسانی و هم تولید علم و تکنولوژی بر پایه پژوهشها به یک شبکه جهانی و درهم تنیده تبدیل شده است که باید بیش از پیش به آن توجه کنیم. به امید آن که دولتمردان ما با برنامه ریزی دقیق و حساب شده به تعاملات بینالمللی بپردازد و اقتصاد و جنبههای سیاسی اجتماعی و فرهنگی آن را سامان دهند . ///انتهای پیام