فهم قدرت
فرزادوثوقی روزنامه نگار
تاکنون فهم درستی از قدرت در بین گروههایطالب قدرت ملاحظه نکردیم و نا بسامانی در تمامیبخشها وتضادهای شدید که گاها به زور آزماییهای خیابانی منتهی میشود گواه این ماجراست که بهره گیری از قدرت در جهت عکس ،تماما منافع مردم را تهدید میکند.
ما به تفکیک قوا در شعار پایبند هستیم اما در عمل انحصار طلبی میکنیم. دایره قدرت باید چنان باز وشفاف باشد تا درون قدرت انحصار شکل نگیرد.
ما درتمام موارد دارای قانون هستیم وگاهی باید براین اندیشه بود که قانون بد بهتر از بی قانونی است. درتمام این سالها اگر به قانون هر چند بد عمل کرده بودیم به یقین دچار این مشکلات به بحران تبدیل شده ،نشده بودیم.
در جهان استفاده از مکانیسم زور توسط نظامیان ودرگیریهای شدید و خونین وویرانیهای ناشی از آن به معنای به بن بست رسیدن گفتگوست.
درواقع وقتی دست به قبضه اسلحه وشلیک میشویم که حرفی برای گفتن وپاسخی برای شنیدن وجود نداشته باشد.
نگرانیهای امروز برای فرداست، بنظر میرسد قوای سه گانه به شرح وظایف خود آشنایی نداشته واین نا آشنایی وعدم اعتراف به آن باعث گرفتاریهای دیروز و امروز شده است. بطور کل مداخله در قوا بیشتر از تعامل وتفکیک مشاهده میشود از این روست که قوای اجرایی دچار استیصال در اجرای قانون میشود وقوای مقننه با درگیرشدن به مسایل حاشیه ایی و تدوین سناریوهای حضور آتی درمجلس از اصلاح قوانین و نظارت براجرای آن باز میماند.
دردورههای گذشته قوه قضاییه هم در عمل به شرح وظایف خود موفق نبوده چراکه اقدامات این قوه بازدارنده وپیشگیرانه نبوده است ونمیتوان گفت به پایان سناریوی فساد رسیده ایم .
شعارها واطاله زمان برای دستیابی به اهداف انقلابی بزرگترین صدمه را برپیکر اعتماد واعتقادات عمومیوارد کرده است. بنظر میرسد گردانندگان سیاست جهانی در سرکوب حرکتهای مردمیبهترین شیوه را در پیش گرفته اند و با ابزار ناکارامدی در صف نیروهای مدعی اصلاحات ،موفق شدند حرکتهای عظیم مردمیرا مهار کنند و عملا دربعد اجتماعی وسیاسی در مسیر حرکتهای اصیل مردم ،موفق به خنثی سازی شوند.
نقطه سر خط - ما پیش از انکه از مردم بخواهیم متعهد به قانون باشند باید از مسوولان کشور بخواهیم به قانون متعهد باشند که این تعهد باعث الزام گروه اول به رعایت قانون خواهد شد .
اگر پرونده سیاسی واقتصادی با تاثیر براعتماد واعتقاد یک ملت را در چهار دهه گذشته ورق بزنیم ملاحظه خواهیم کرد،ازاین مهم سهمینداشته ایم.
بطور قطع مشکلات امروز ما متاثر از تاکید بربی قانونی ودور زدن اساس قانون است.
قانون در فلسفه وجودی خود به معنای به نظم کشاننده روند اجتماعی در تمامیابعاد وجودی خود است وناتوانی در ایجاد نظم باعث بی نظمیوانحصاردر قدرت خواهد شد.
اینک باید قضاوت کرد که آیا طالب بی نظمیبوده ایم ویا در پی ایجاد نظم ؟توصل به هر کدام نتایج امروز را در پی داشته است وباید دید امروز ما محصول بهره گیری از کدام گزینه است ،نظم یا بی نظمی؟
/////انتهای پیام499 کلمه