زیرساختهای توسعه
فرزادوثوقی روزنامه نگار
باید دید معنا ومفهوم زیرساختها واستفاده رایج آن در حوزه اقتصادی به چه معناست . آیا فاکتورهای توسعه مهیاست ومیتوان زیر ساختها را مستقر نمود یا فاصله شعار تا عمل بسیار است؟
بنظر میرسد در کشور ما از نیم قرن گذشته فاکتورهای توسعه و سرمایه گذاری هموار بوده است و به ناگاه با مشکلات عدیدهای در دیپلماسی سیاسی اقتصادی مواجه شدیم که البته میتوان این تنش را به نوع عملکرد سیاسی گروههای صاحب قدرت نسبت داد ونزدیک نمود.درواقع بازار سهم بسزایی در تحولات سیاسی واقتصادی در دهههای گذشته داشته است چرا که علاوه برسهم اقتصادی تضمینی در حوزه سیاسی نیز مطالبه نموده است واین قدرت سیاسی به نوعی به بزرگترین مشکل روز بدل گردیده است .
بطور قطع در دهههای گذشته صنایع بزرگ و کوچکی در کشور فعال بوده وعملا تولید ،اشتغال و ارز آوری بر روالی سوار بوده است وباید در سالیان اخیر نسبت به نوسازی آن اقدام میشد اما نشد؟!
صنایعی که ناخواسته به مسلخ فرستاده شدند و ذبح گردیدندو حالا با موج تعطیلی و عوارض ثانویه آن مواجه شده ایم.
بعد از گذشت چهل سال ما بیش از هر چیز نیازمند نوسازی وتجهیز دوباره صنایع فرسوده و وابسته به خارج بودیم . نوسازی که میبایست با بهره گیری از دیپلماسی سیاسی اقتصادی رخ میداد اما به روز آوری صنایع و تلاش برای دستیابی به تکنولوژیهای روز ،هر روز بیشتر به شعار شباهت پیدا میکرد تا ورود به وادی عمل .
باید با جدیت گفت و پذیرفت که ما برای تسهیل امر تولید ،به روز آوری ونوسازی صنایع وارز آوری هیچ اقدامینکردیم .
بطور مثال باید دید از اقتصاد سواحل کشورو توان دریایی تا چه میزان استفاده کرده ایم؟
ما در ساحل هم میتوانستیم تولیدات را مستقر و توسعه دهیم وهم از هزینه حمل ونقلهای کمر شکن بکاهیم .
از طرفی اقتصاددریا تنها به معنای تولید محصول نیست بلکه به مشارکت کشاندن صنعت گردشگری در دایره تولید ثروت ملی نیز در نظر گرفته میشود . بحثی اساسی که عملا مورد بی توجهی قرار گرفته است .
در مجموع میتوان اینگونه پنداشت که سیاستها عمدا بر عدم بکارگیری از توان تولید استوار است.
بهانههای جنگ هشت ساله ،تحریمها و شدت آن و حالا کرونا ویروس ظاهرا دستها را درحوزه اقتصاد بسته است و تولید را به انزوا کشانده است . باید دید در کشور چه چیزی تولید میشود که محصول آن بیکاری ،تورم ومحرومیت وشدت شکاف بین طبقاتی است .
مانع تراشیها در مسیر سرمایه گذاری وکار آفرینی تا حدی است که اگر تحریم و کرونا هم نباشد اما یک بهانه سیاسی دیگر برای تعللهای اقتصادی معیشتی خلق خواهد شد .
حالا باید این پرسش را مطرح کرد که از اسفند ۹۸تا کنون که نیروهای انقلاب وارد مجلس شدند چه اتفاق مهمی در حوزه معیشت ملت اتفاق افتاده است.
حرکات نمایشی و ارایه وعدههای رنگین ازسوی طالبان قدرت سیاسی برای حضور در انتخابات به یک معضل بزرگ تبدیل شده است .وعدههایی که امکان تحقق ندارد ووفقط به بی اعتمادیها دامن میزند.
وعدههای نابخردانه حجم گستردهای از مطالبات را متوجه کرسی نشینان بهارستان کرده است و عدم تحقق آن به پیچیده شدن مشکلات دامن میزند.
امروز اعتمادعمومیبزرگترین دستاورد وپیش نیاز توسعه اقتصادی است.
اعتمادی که سرمایه وثروت بلا منازعه را شکل میدهد.
متاسفانه نیروهای عمل کننده در جبهه اقتصادی متشکل از مدعیان دارای تجربه ،علم ودانش چندانموفق نبوده اند.
فرماندهان اقتصادی که دانش مورد نیاز را نداشته وبدون جسارت و ریسک پذیری کسالت را نصیب بازار وسفرههای مردم کرده اند .
ایا تا کنون به ابعاد اقتصاد خرد وصدمات متحمل شده اندیشه کرده ایم؟صدمات اقتصادی که نشانههای فرهنگی داشته وتاثیرات عمیقی را تا سالیان سال باقی خواهندگذاشت.
با تمام وجود باید امیدواربودودرانتطار اتفاقی مهم در حوزه اقتصادی باشیم چراکه بدون تحرک دراین بخش آینده بشدت نگران کننده است .
///انتهای پیام 651 کلمه