loading...

پاکت سفید

بازدید : 763
دوشنبه 21 ارديبهشت 1399 زمان : 4:37

ویروس اختلال

فرزاد وثوقی – روزنامه نگار

قانون بدون ضمانت اجرا ونظام پیگیری محصولی دربعد نظم نخواهد داشت. اگر بهترین قوانین را مصوب کنیم اما نظام پیگیری وضمانت اجرا برای آن تعریف نکنیم بیهوده کاری کردیم ونام این بیهود کاری را می‌توان سیاست بازی گذاشت. درواقع با اعمال سیاست بجای تدبیر درامور، زمان انتظار برای دستیابی به توسعه را افزایش می‌دهیم و اقدام به فرصت سوزی ودرنهایت اقتصاد وبخش‌های فرهنگی واجتماعی را مورد آسیب جدی قرار میدهیم.

ما درحوزه اجرای بعضی قوانین گرفتار ویروس اختلال هستیم ، اختلالی که مانع پیشبرد امور به جهت مطلوب می‌شود. خاطرات بسیاری از جلسات دولتمردان داریم ،جلساتی که با دستورکارهای مهم وبزرگ برگزار می‌شود ، مصوبات سنگینی دارد وپس از ختم جلسه خروجی آن همان بیهوده کاری است چراکه این مصوبات تحویل کمیته‌های پیگیری نمی‌شود ویا اگر کمیته‌‌‌ای برای پیگیری وجود دارد آن کمیته هم دچار روزمرگی‌هاشده است ودراصل توان به اجرا کشاندن مصوبات را ندارد. چه اینکه چند روز گذشته در یکی از جلسات استان با موضوع سرمایه گذاری و اوراق بی نام و کوتاه نشدن فواصل دریافت این مجوزها برای سرمایه گذاران مواجه شدیم و باز هم موضوع معطلی سرمایه گذاران مطرح شد.

کارگروه اقتصادی، سرمایه گذاری واشتغال استان فارس روزهای گذشته در حالی برگزار شد که ما باید شاهد طرح موضوعاتی نظیر صادرات مازاد محصولات تولیدی ، ارز آوری مطلوب وحتی نیاز به واردات نیروی کار از قبل رونق تولید وگسترش کارخانجات ومواجه با افزایش روند سرمایه گذاری باشیم اما در عوض همچنان گرفتارموضوعات نخ نما وابتدایی موانع صدور مجوز‌های سرمایه گذار وآشفتگی سرمایه گذار به دلیل طولانی شدن روند دریافت مجوز‌های بی نام هستیم .آنطورکه مدیرکل امور اقتصادی و دارایی استان فارس گفته سرمایه گذاران بین شش تا یکسال معطل دریافت مجوز هستند اما سال گذشته وسالهای پیش که درمورد مقایسه این روند با دیگر کشورهای جهان وحتی بعضی استانهای صاحب نام وصاحب صنعت سخنرانی می‌کردیم با حسرت وگاهی با جدیت عنوان میکردیم که این روند درفلان کشور وفلان استان بیست وچهار ساعته انجام می‌شود و دولت‌ها از سرمایه گذار دعوت می‌کنند وپیش ازدعوت بستر‌های لازم برای حضور آن را فراهم نموده اند.

ما در سخنرانی حرف اول را می‌زنیم ، استاد گفتن وفراموش کردن هستیم. تا دلتان بخواهد در تاریخ ادعاهای بزرگی به ثبت رسیده است و اگر آیندگان، تاریخی که ما امروزبرای آنان نوشته ایم را بخوانند تصورشان از جامعه‌‌‌ای امروزی همان افسانه‌های باور نکردنی است . ما باید چیزی برای آنان باقی بگذاریم که ملموس باشد. این قلم تصورش براین است که اگر استانداران حتی یک کار بزرگ از میان هزاران کار روی زمین مانده را انجام دهند ، اگر روسای جمهور حتی یک کار بزرگ از هزاران کار روی زمین مانده را انجام دهند با انجام همان یک کار صدها قدم در امر توسعه وتاریخ نویسی جلو افتاده ایم .حتی نامشان با تاریخ گره می‌خورد که عمر سیاست کوتاه وعملکردش ناپایدار است. بازی باسیاست فرهنگ‌ها رابه عنوان عنصر اصلی دوام وبقا می‌شکند وبه نابودی می‌کشاند. اعتماد دراین بازی بشدت تحت تاثیر قرار می‌گیردو چیزی برای دلبستگی باقی نمی‌گذارد از این روست که برخی ملیت‌ها اینگونه در جهان دچار فروپاشی وهرج ومرج گردیده اند.

نقطه سر خط – بعضی مدیران که نگرانی شدیدی برای حفظ موقعیت خوددارند پیوسته از توفیقات می‌گویندودرحل مشکلات نمی‌کوشند از این جهت است که مشکلات به قوت خود باقی است ومنتخبان یازدهم مجلس کوی به کوی درحال پرس وجو وپیدا کردن راه حلی برای از میان برداشتن آن هستند . سازمانهایی در استان وجود دارد که به لحاظ بزرگی ومسوولیت پذیری درحوزه اقتصاد قادرند وباید به عنوان بزرگترین سایت اقتصادی وحضور درابعاد توسعه ایفای نقش کنند اما انگار جز شکار ملخ برای خود فعالیتی تعریف نکرده اند. سازمانهایی که باید جهادی درمیدان حضور پیدا کنند اما منفعل اند. اگر این سازمان ودیگر بخش‌های ثروتمند بصورت جهادی وارد میدان عمل شده بودند این همه انتظار برای توسعه وسرمایه گذاری را شاهد نبودیم . آمارهای بیکاری ملموس ترین آمارهای اجتماعی اقتصادی هستند. همانطوری که درمقالات گذشته اشاره کردم اگر به روزهای ملاقات مردمی‌مدیران ارشد ویا نمایندگان توجه داشته باشیم عمده این دیدارها دربخش اشتغال خلاصه می‌شود تقاضاهای عمومی‌که امکانی برای انجام آنها نیست.

درواقع اکثر افراد مراجعه کننده به مقامات ارشد، والدین جوانانی هستند که برای عزیزان خود دنبال شغل می‌گردند وبدون نتیجه ماندن این داستان نخ نما، آنان را به ادامه مسیر وحضور درپروژه مهاجرت می‌کشاند.

این قلم براین عقیده است که تا زمانیکه دولت تکلیف خودرا با فساد روشن نکرده نمی‌تواند برای سرمایه گذار نه امنیت ونه حمایت تعریف کند. سرمایه گذار وکارآفرینی که از امنیت وحمایت برخوردار نباشد قادربه ایجاد خط تولید سالم ، ایجاد امنیت وحمایت از نیروی کار ومصرف کننده نیست پس دریک دایره بسته درحال چرخیدن به دور خود هستیم و این چرخش جز فرسایش چیزی به ارمغان ندارد. امروز اگر دولت درحال فروش مازاد اموال خود به بخش خصوصی است درحال فروش اموال زیان ده ، فرسوده ونوسازی نشده بخش‌های اقتصادی خود به بخش خصوصی است ونام این حرکت را نمی‌توان خصوصی سازی سالم واصولی گذاشت .چراکه دولت با این حرکت غیر معقول درحال فروش اراضی مستعد تغییر کاربری ونه صنایع مستعد نوسازی واحیا به عده‌‌‌ای معلوم الحال است که قصدی برای احیای صنعت کشور ندارند. اقتصاد یعنی پویایی ، یعنی دعوت از سرمایه گذار ورونق اشتغال یعنی صادرات ، یعنی نظم در شبکه بانکی ودریک کلام اقتصاد یعنی امنیت ، آیا به فکر تامین امنیت از قبل فعالیت‌های اقتصادی هستیم ؟ /// انتهای پیام 919 کلمه

سرمقاله روزنامه شیراز نوین 21 اردیبهشت ماه 1399
بازدید : 462
پنجشنبه 17 ارديبهشت 1399 زمان : 2:38

بازی بورس با سرمایه اولی‌ها

فرزادوثوقی – روزنامه نگار

سرمایه اولی‌ها در بورس باید مواظب سرمایه‌های خود باشند خصوصا آنکه نباید سرمایه آورده آنان از مجموع فروش دارایی‌های آنان باشد. بورس یک بازی اقتصادی برای کسب درآمداست واین درآمد درمحیط بازارپیوسته دارای رونق ورکود بوده است . رونق ورکود ذات بازار است وپیوسته این اتفاق در بازار افتاده وخواهد افتاد. اما بورس یک بازار تخصصی است که فعالین درآن باید آموزش‌های لازم را دیده باشند ونمی‌توان تصور کرد مردم عادی این آموزش‌ها رایک شبه فراگیری کنند.

همه میدانیم که بورس تابع شرایط خاصی از جمله رویدادهای سیاسی است ودراین رابطه باید دید دولت چه تضمینی برای آینده این بازار در نظر گرفته است هر چند مردم باید بدانند هیچ تضمینی دراین بازی برد وباخت وجود ندارد اما این سوال اشتباه درذهن عام پیش آمده که چه تضمینی وجود دارد که همیشه سود کنند وباقی قضایا!!!

این روزها همه برای دریافت کد بورسی صف کشیده اندو انگار حس ششم مردم به آنان گوشزدمی‌کند که از غافله عقب نمانند. اما سوال اینجاست که آیا مردم عادی اهل این غافله ومقصد آنرا می‌شناسید وبا علم وآگاهی یارآن شده اند؟ محیط بورس کاملا تخصصی است ومقصد آن کاملا نامشخص چراکه گاهی به سمت رشد وگاهی به سمت سقوط درحال حرکت است.

به همین منظور دولت قبل از تشویق مردم به ورود به بورس به عنوان یک تونل تاریک مطلق باید زیر ساخت‌های روشنایی ودرک صحیح ازآنرا برای مردم فراهم می‌کرد. دولت باید زیر ساخت‌های فنی والکترونیک بورس را بیش از گذشته ایجاد وگسترش دهد. دولت باید نسبت به فرهنگ سازی ، آموزش مدیریت سرمایه وتشکیل سبد سرمایه گذاری برای مردمی‌که شبانه روزدرحال تشویق آنان است اقدام کند تا مردم با سرمایه‌های خرد وکلان خود چشم بسته واز روی ترس ونبود امنیت اقتصادی از باب بی ارزش شدن پول ملی ، وارد این تونل تنگ وتاریک نشوند. حالا دولت با طرح موضوع برداشته شدن صفرها اقدام با ایجاد هیجان برای پیوستن مردم به بازار بورس کرده است .

درحالی که ارایه آموزش وفرهنگ سازی مقدم بردعوت از مردم به عنوان ارایه همان تضمینی است که در سطور بالا به آن اشاره کردم . بالاترین تضمین دولت برای مردم ارایه آموزش است . ما انتظار نداریم همه برنده این بازی باشند اما انتظار داریم بازی عادلانه‌‌‌ای برگزار شود.

از اینکه بازار سرمایه به زودی همپای بازار پولی در تصمیم گیری‌های اقتصادی سیاسی نقش آفرینی می‌کند شکی نیست چراکه براین مهم اساتید دانشگاهی علوم اقتصاد ارایه نظر کرده اند. بورس درحال خروج از یک بازار کوچک به یک بازار بزرگ وکانون توجهات است . بورس به یک بازار بزرگ وپر عمق تبدیل می‌شود اما نباید فراموش کرد که اما واگر‌ها پیوسته دراین بازار وجود دارند وباید به آن از منظر تخصص نگاه کرد.

دولت مردم را به این بازار دعوت ودلخوش کرده است هر چند دولت وتیم اقتصادیش کارنامه موفق وخوش قول وخوش حسابی نداشته اند اما انگار راهی دیگری باقی نمانده است . دولت پیش بینی کرده از این طریق کنترل بازار موازی بدست گرفته شود. کنترل تورم ونقدینگی ،جلوگیری از حباب سکه وارز، کنترل قیمت مسکن وجلوگیری از آسیب‌های اقتصادی متاثر از تحریم‌هابا مشارکت نقدینگی‌های سرگردان به بورس محقق خواهد شد و ما هم امید واریم این اتفاق بیفتد اما باید روی دیگر سکه را نیز دید.

درحالی که اساتید اقتصاد کشور تاکید دارند وبه مردم هشدار میدهند که سرمایه‌های خود را از طریق فروش دارایی‌ها به بورس نیاورند اما دولتی‌ها از طریق فروش دارایی‌های خود درقالب واگذاری به بخش خصوصی ، ظاهرا درحال انتقال سرمایه به بورس هستند. دولت با فروش دارایی‌های زیان ده خود به بخش خصوصی، پول وارد بورس ویا بدهی‌های خود را پرداخت می‌کند وما امید واریم این دولت بدهکار حداقل دراین بخش از گفتار خود صادق باشد ومثلا بدهی‌های خود برای همسان سازی حقوق بازنشسته‌ها به سازمان تامین اجتماعی را پرداخت کند.

هرچند به دولت با رفتارهای تاریخ گذشته اش اعتمادی نیست اما همانطوری که در سطور بالا اشاره کردم مردم دراین شرایط چاره‌‌‌ای غیر از حضوردر بازار بورس ندارند. نکته جالب تردراین داستان این است که برد وباخت کاملا متوجه مردم وتصمیمات لحظه‌‌‌ای وسرنوشت سازشان است و درصورت باخت سرمایه نمی‌توانند مثلا درمقابل فلان ساختمان تجمع کنند تا تکلیف سپرده‌های آنان مشخص شود ویا از قوه قضاییه بخواهند به موضوع فلان کلاهبرداری ورود کند. دراین شرایط بار مسوولیت از دوش دولت وسایر قوا برداشته می‌شود. چراکه ریزش ذات بازار است وبازار همیشه این فراز ونشیب‌ها را تجربه کرده است .آیا تاکنون شنیده اید یک تاجر موفق پس از سالها تلاش واحیانا یک بدبیاری و ورشکستگی از دست خودش به محاکم قضایی شکایت کرده باشد؟

بورس یک بازی بردوباخت است و باید افراد متخصص وارد آن شوند وبهتر بود دولت دفاتر تخصصی ویا حتی بانک‌ها را باپرداخت سودی مشخص ناشی از ارایه یک خدمت تخصصی ،در اولین قدم مامور حضور درکنارمردم بودن می‌کرد. مردم برای حضور دراین بازی سخت نیازمند همراه هستند. باید منتظر فردا وعواقب این کاربزرگ وتخصصی باشیم ./// انتهای پیام 847 کلمه

فروش بسته های 25 کیلویی کتراک
بازدید : 514
پنجشنبه 17 ارديبهشت 1399 زمان : 2:38

موزه‌ها ورازها

فرزادوثوقی - روزنامه نگار

باید دید کاربرای شهدا ویادگاران دفاع مقدس چه سود وصرفه‌‌‌ای برای کسانی دارد که صاحب قدرت اند.پس از سالهای پایانی جنگ فکرساخت وبهره برداری از موزه‌های دفاع مقدس درسراسر کشوردرذهن‌ها بوجودآمد. موزه‌ها می‌توانند پیام رسان خوبی باشند چراکه با انتقال صحیح تاریخ پیامی‌ارزشمند را به نسل‌های آینده می‌رسانند. گاهی عده‌‌‌ای با یک برنامه ازپیش تعیین شده موزه‌ها وآثار به یادگارمانده از گذشته را ویران می‌کنند وگاهی عده‌‌‌ای مانع ساخت وبهره برداری از موزه‌ها می‌شوند. درهر دوروش این عده مانع پیام رسانی تاریخی می‌شوند وشاید می‌خواهند تاریخ را آنطورکه به مصلحت خودشان می‌دانند بنویسندومنتشر کنند.

باید دید تاریخ نویسان ازکدام دسته گروهای اجتماعی هستند که اگر از صف ناب مردم نباشند تاریخ نویسی شان چندان معتبر نیست .

بعضی چنان تعاریفی از گذشته ارایه می‌دهند که اصولا به تاریخ وقدمت آن قوم شک می‌شودوگاهی بیرون از مرزهای ملی چنان آثار وتعاریفی از ملیت آن قوم دریافت می‌کنید که باورتان نمی‌شود این مستندات واقعی است واگر واقعی است آنجا چه می‌کند.

درواقع بعضی با ربودن آثار تاریخی فرهنگی یک ملت برای خود درآنسوی دنیا دکانی درست می‌کنندبنام موزه واز سراسر جهان خصوصا همان ملیت با اصالت ، بازدید کننده دعوت می‌کنند وبا تعاریف ارایه شده صاحب ثروت می‌شوند.

موزه داری یک صنعت است ، صنعتی صاحب ثروت که باید دیدچرا دربعضی ممالک با ایجاد آن مخالفت می‌شود وچرا آثار ناب همان ملت درکشوری دیگر تولید ثروت می‌کند؟ موزه داری را بعد از صنعتی بودن وصاحب ثروت بودن می‌توان در بعد فرهنگی مورد ارزیابی قرار دارد چراکه برای ایجاد موزه باید صاحب ثروت وصاحب قدرت بود، از این روست که ما نمی‌توانیم موزه درست وحسابی داشته باشیم ویا اصولا موزه داری کنیم .

چند روز پیش دوباره اداره کل حفظ آثار ونشر ارزش‌های دفاع مقدس استان فارس روی آنتن رفت. موضوع همان تراژدی قدیمی‌است . نبود اعتبارات که باعث شده موزه دفاع مقدس شیراز پس از گذشت چند دهه به سرانجام نرسد. مدیرکل این اداره درمحضر منتخبان یازدهم مجلس ابراز گلایه کرده بود که برای انجام امور اجرایی این موزه دچار مشکلات اعتباری است واین اداره کل باید ردیف بودجه‌‌‌ای داشته باشد. جای تعجب وتاسف است که یک اداره کل دراستان فارس برای امور جاری خود ردیف بودجه دولتی ندارد. درواقع یا نامگذاری اداره کل اشتباه بوده ویا توان نمایندگان مجلس درده دوره گذشته ، مدیران ارشد استانی ،مدیران شهری وعلی الخصوص مدیران کل این اداره با ضعف شدید همراه بوده است.

آنچه مسلم است اقدام به ساخت موزه دفاع مقدس درشیراز مرکز فارس ، اقدامی‌پیشتازانه بوده است. یعنی برای اقدام گوی سبقت را از سایر استانها ربوده ایم اما دراین زمینه هم مانند بسیاری امور از همه عقب تریم. درخاطرات خودمان داریم که برای ساخت این موزه یک میدان بزرگ اقتصادی تجاری جابجا شد وباید دید چه کسانی از این جابجایی صاحب منفعت شدند وچه کسانی متضرر،چراکه برابر نقشه‌های ارایه شده درآن زمان قرار بود با رفتن میدان میوه وتره بار، حول وحواشی میدان هم تملک شود وباقی قضایا ، اما این اتفاق تاکنون نیفتاده و موضوع مهمی‌که سرهنگ کوشکی مدیر کل این اداره به آن اشاره داشته همین موضوع عدم تملک‌هاست که علی القاعده باید توسط شهرداری شیراز انجام میشده است. حالا باید دید شهرداری از آن زمان تا کنون اعتبار کافی برای تملک اراضی ویا واحدهای صنفی منطقه داشته است یا خیر؟ اینجا نقش سازمان بازرسی بیش از پیش پر رنگ می‌شود تا به موضوع ورود کند و بسنجد شهرداری دراین زمینه کوتاهی کرده است یا خیر؟

از قرار معلوم ساخت موزه می‌تواند در بحث صنعت گردشگری تاثیرات بسزایی داشته باشد و اگر عاقلانه به موضع نگاه کنیم ساخت این موزه وتاکید برداشته‌های تاریخی ، فرهنگی وارزشی می‌تواند برای استان وکشور درآمدزایی کند وچه کسی پیدا می‌شود از درآمدزایی گریزان باشد ؟ از قرار سهم هر دستگاه از قبل مشارکت درپروژه هم باید مشخص باشد تا درزمان بهره برداری از انتفای لازم برخوردار شوند .

نقطه سر خط – آنچه معلوم ومشخص است خیلی‌ها در سخنرانی‌ها ویادواره‌های یک روزه ژست‌های ارزشی گرفتند ورفتند واز این به بعد هم خواهد گرفت وخواهند آمداما ساخت این موزه همچنان با کلمه« نه مانوس» است.

متاسفانه سمت وسوی پیگیری‌های رسانه‌‌‌ای نیزدرتمامی‌زمینه‌های توسعه استان فارس ضعیف وقابل نقد است. اقتصاد بزرگترین چالش را فراروی فعالیت‌های ناب رسانه‌‌‌ای ایجاد کرده است چراکه حرفه ای‌ها در روزمره گی‌ها و تامین معاش خانواده گرفتار شدند وغیر حرفه ای‌ها با کمک‌های معلوم ،میدان را برای نمایش ومعرفی چهره‌ها باز دیده اند. درواقع این سیاست است که جریان‌های رسانه‌‌‌ای را با تامین نیازهای مالی مهندسی وهدایت می‌کند. ازاین روست که پرونده توسعه استان با یک وجب خاک روی طاقچه باقی مانده و فراموش شده است. اینک باید دید منتخبان یازدهم مجلس با این حجم از مطالبات دراکثر بخش‌ها چگونه قادر خواهند بود موارد را اولویت بندی ودر سطوح کلان رسیدگی کنند.

درخاتمه باید اوج توجهات فرهنگی را درمیزان رسیدگی به مطالبات موزه دفاع مقدس جستجو کرد.چراکه تاریخ دفاع مقدس را باید از مرجع آن دریافت کرد نه شعارهای انتخاباتی. شایداگرتنها دریک جهت وآن تمرکز برساخت وراه اندازی و افزودن محتوادراین نقطه همت کرده بودیم تا کنون به نتیجه مطلوب نیزرسیده بودیم اما انگار چندان متمرکز هم عمل نکردیم. /// انتهای پیام 903 کلمه

سرمقاله روزنامه شیراز نوین 17 اردیبهشت ماه 1399
بازدید : 455
يکشنبه 13 ارديبهشت 1399 زمان : 19:37

مالیات ومصارف

فرزاد وثوقی – روزنامه نگار

چراباید مالیات بدهیم وچراگیرندگان مالیات باید محل مصرف آنرا را اعلام کنند.آنچه مسلم است وبا تعارفی که از مالیات برای قرار گرفتن درمسیر توسعه عنوان می‌شود با آنچه شاهد آن هستیم فاصله داریم، چراکه عقب ماندگی‌هاو پروژههای معطل مانده بی شماراست.

این یک تعریف از مالیات است .مالیات، به مثابه یک نوع هزینه اجتماعی است که آحاد یک ملت در راستای بهره‌برداری از امکانات و منابع یک کشور موظفند آن را پرداخت نمایند تا توانایی‌های جایگزینی این امکانات و منابع فراهم شود.مالیات در واقع انتقال بخشی از درآمد‌های جامعه به دولت یا بخشی از سود فعالیت‌های اقتصادی است که نصیب دولت می‌شود، زیرا ابزار و امکانات دست یابی به درآمد و سود‌ها را دولت فراهم ساخته‌است.

تاریخ اسناد ومدارک موجود درادارات مربوطه حکایت از آن دارد که از گذشته تا کنون مالیات ازسوی مردم پرداخت واز سوی دولت دریافت میشده است وباید دید ارقام دریافتی چه میزان ودرچه محل‌هایی هزینه شده است چراکه بطور مثال هم شهرداری‌ها وهم سایر سازمانهای عمرانی از کمبود یا نبود اعتبار برای پیشبرد اهداف عمرانی گلایه دارند.

ما هم درآمد خام فروشی نفتی داشتیم وهم از بخش فروش سایر محصولات نفتی وهمچینین برق وآب وحتی حضور کارشناسان مربوطه درصنعت سایر کشورها درآمدهای سرشاری داشته ایم. از طرفی سازمان بزرگ وتوانمندی بنام سازمان اوقاف وامور خیریه داریم که موضوعات وقف درآن، هم شامل تامین اطعام وحسینه سازی میشود و هم سایر امور مسلمین بسته به نیازهای روز با بهره گیری از احکام ثانویه. مع الوصف مشکلات اعتباری ونبود پول گیربان گیربسیاری امور شده است. دریادداشت قبلی تحت عنوان (دولت خیرین) اشاره نمودم که بسیاری امور درکشور با پول خیرین به سر انجام می‌رسد وباید دید دراین اوضاع واحوال خراب اقتصادی خیرین از کجا می‌اوردند وچگونه خرج می‌کنند.

دراین ارتباط نباید خط قرمزی قایل شد نه در حوزه وقف ونه خیرین چراکه خیرین به وظیفه خودشان عمل کرده ومی‌کنند وباید دید سازمان اوقاف چه می‌کند، چرا که یکی از ثروتمندترین سازمانها درکشور همین سازمان اوقاف است وباید دید چگونه وبه چه شکل در اقتصاد خرد وکلان مشارکت می‌کند وگره از کار مسلمین خصوصا جوانان باز می‌نماید؟

بحث ما درمورد مالیات است و سیر تاریخی دریافت مالیات نشان میدهد این امر مربوط به حذف درآمدهای نفتی و جایگزین کردن آن نیست چراکه مردم از گذشته مالیات وعوارض را پرداخت ورسید دریافت می‌کردند وکسی نمی‌تواند منکر آن شود. اما اینکه به تازگی موضوع مالیات را رسانه‌‌‌ای وبه ابزاری برای دلسردی وفرار کارآفرین وتولید کننده تبدیل کرده اند جای پرسش دارد.

باید دید چه کسانی از گذشته فرار مالیاتی داشته اند ودارند وچه کسانی حتی دربانک‌ها حساب‌های اجاره‌‌‌ای ویا بدون نام دارند؟ این داستان سال گذشته بشدت رسانه‌‌‌ای شدو بلا فاصله از سکه افتاد چراکه اخبار کرونا روی آنرا پوشاند ویا بعضی افراد تمایل نداشتند بیش از این به موضوع حساب‌های بدون نام در بانک‌ها پرداخته شود.

حالا باید دید چه کسانی هیچ زمانی مالیات نمی‌دهد؟اصولا دولت دنبال دریافت مالیات از چه کسانی است و قادر به دریافت مالیات از چه کسانی نیست ؟ این پرسش شاه بیت یادداشت ماست چراکه باید مشخص شود دولت از چه کسانی نمی‌تواند مالیات بگیرد؟ چه کسانی باید از محل تجمیع مالیات‌ها منتفع شوند وچرا این اتفاق نمی‌افتد؟ ما غیر از پرداخت مالیات که برای عمران وآبادانی کشور خودمان پرداخت می‌کنیم با پرداخت صدقات مبحثی دیگر در حوزه تجمیع نقدینگی باز می‌کنیم . نقدینگی که درحساب سازمانهای امدادی تجمیع می‌شود وفقر ریشه کن نمی‌شود. همچنانکه با پرداخت مالیات شهر ، استان وکشوری آباد نداریم و پیوسته خیران را به مدد می‌خوانیم وانواع انجمن‌ها برای حضور خیرین در بخش‌های مختلف تاسیس نموده ایم وشماره ثبت گرفته ایم اما نیاز‌ها به قوت خودش باقی است .

بنظر می‌رسد دریافت مالیات درانواع مختلف که درحوزه تخصصی قابل بحث وبررسی است به میزانی است که می‌توان با آن کارهای بزرگی انجام داد البته اگر اختلاسگران نفوذی به بدنه حاکمیت این اجازه را بدهند.

سال گذشته کشمکش با پزشکان برای نصب دستگاه کارتخوان به جایی نرسید چراکه بخشی از پزشکان اخلاقا کارتخوان داشتند وبعض صاحبان قدرت کارتخوان نداشته وندارند. اما سوال اصلی که شاه بیت یادداشت ماست همین موضوع است که چرا دولت قادر به دریافت مالیات از صاحبات قدرت نیست وچه راهکاری باید اندیشه شود تا این صاحبان قدرت نسبت به پرداخت مالیات ترغیب شوند. هرچند این افراد به خوبی میدانند که پرداخت مالیات به دولت وکشوری که درآن سکونت ندارند بی فایده وغیر معقول است لذا از پرداخت مالیات ،عوارض وارزش افزوده سر باز می‌زنند واعتقادی به پرداخت از سهم فعالیت‌های غیر قانونی خود تحت عنوان قاچاق ندارند.راهی بنظر ما هم رسد ، طراحان وبرنامه ریزان نیز وقتی برای بررسی موضوع ندارند چراکه هستند افراد زیر دستی که قانونا باید مالیات پرداخت کنند وتا وقتی دریافت قانونی از زیر دستان میسراست غیر مجازهای می‌توانند پادشاهی کنند. /// انتهای پیام 821 کلمه

پایان تلخِ خاطرات شیرینم:(
بازدید : 452
يکشنبه 13 ارديبهشت 1399 زمان : 19:37

دولت خیرین

فرزاد وثوقی - روزنامه نگار

با توجه به بهره گیری حداکثری از توان خیرین از سوی دولت در بیشتر زمینه‌ها وخواست این انسانهای وارسته وتمایل به مشارکتشان در حوزه‌های اجتماعی اقتصادی بنظر میرسد باید دولت آینده را با ترکیبی از این عناصر خیرخواه تشکیل داد تا امور اجرایی بطور مستقیم وبدون واسطه، توسط این افراد ادامه یابد.

حضور خیرین در کاهش آمار زندانیان ،تامین مسکن ،راهسازی،مدرسه سازی ،حل بحران‌های پس از سیل وزلزله،حوزه بهداشت ودرمان ،ساخت مسجد،تامین آب ،تامین جهیزیه برای نوعروسان و شاید در مقوله‌های دفاعی وپشتیبانی نیروهای مسلح حایز اهمیت بوده است.

سیاسی انگاشتن حوزه اقتصاد ،کشور را به سمت جریان فقیر سازی وتولید پدر خوانده درپوشش حامی‌هدایت کرده است. چراکه هر مشکلی را با مدد خیرین حل وفصل می‌کنیم وبطورقطع این حامیان با پر کردن خلا دولتی امتیازات ویژه‌‌‌ای رانیز مطالبه می‌کنند.

هرچند باید به این نکته توجه نمود که دولت به نمایندگی از هشتادمیلیون نفر ایرانی موظف به ساماندهی اقتصاد کشور است وبابرخورداری از فرصت‌هاودراختیار داشتن منابع بایدبه زایش ثروت و بهبود وضعیت معیشتی موکلین خودکمک کند ویکی ازمهمترین راهها برای دستیابی به این مهم پرداختن به اصل ساماندهی مجدد دیپلماسی اقتصادی است.

درسنوات گذشته هر چند مدیران دولتی، ایران را دارای تواتمندی وثروت بی شمار معرفی کردند ودرمواجهه باسرمایه گذاران کشور رامهیای جذب سرمایه‌ها دانستند اما درعمل تمایلی به حضور سرمایه گذار واقعی نداشتند و از این جهت است که توفیقی در عمل مشاهده نشد وزیر ساخت اصلی که همان امنیت بود فراهم نشددرتعریف امنیت درحوزه اقتصاد باید به اموری چون تاخیر درروند سرمایه گذاری ووجود فساد سیستماتیک دردرون دستگاههای دولتی اشاره کرد.

درواقع حجم فساد درون دستگاهی و اختلاس وشعار‌های بدون عمل دربرخورد با فساد مجالی برای عرض اندام سرمایه گذار واقعی باقی نگذاشته است .لذا اقتصاد در شرایط پیچیده‌‌‌ای قراردارد که بی اعتمادی عامل اصلی آن است .

در نگاهی دیگر به گذشته ،حال وآینده باید دید ادامه تحریم‌های اقتصادی ومحدودیت‌های بانکی علیه ایران چه منافع وزیان‌هایی را دربعد ملی برای مردم دربر داشته وازطرفی چه منافعی را برای کاسبان تحریم ایجاد کرده است که به هیچ قیمتی باتعاملات اقتصاد جهانی کنار نمی‌آیند .

آنچه مسلم است تورم و نایابی کالا ازقبل تحریم‌ها بردوش مردم خصوصا فقراسنگینی می‌کند و ماجرای پر سود و صرفه دور زدن تحریم‌ها و حضور در بازار سیاه ملی و بین المللی وکسب درآمدهای میلیاردی سهم نور چشمی‌هاست .

رویدادی که مردم را بی اعتماد وتحت فشار قرار داده ودرمقابل گروهی را به ثروت‌های بادآورده بامشارکت تیم‌های فساد دارای قدرت در بدنه دولت رسانده است.

ذکر این نکته نیزحائز اهمیت است که مردم نجیبی ما همچنان درحال تحمل اخلال گران اقتصادی هستند با این امید که روزی ناجی ،نجات دهنده آنان از این مخمصه بزرگ است .

همین داستان کرونا چه ساخته دست بشر و چه مخلوق طبیعت برای یک عده مرگ و برای بعضی ثروت وسرمایه باتغییر کاربری‌های یک شبه به ارمغان آورده است .

نان شب داغ ترین سوژه خبری در این رابطه بود که البته دولت ناتوان در تامین آن برای کل جامعه ایرانی در قرنطینه بود.

کرونا یک علم است. علم قطع روابط اجتماعی و اقتصادی. کرونا محصول تضاد در عرصه سیاست است. شکافی که کرونا در عرصه قدرت ایجاد کرد با هیچ جنگی دربعد نظامی‌برابری نمی‌کند.

هرچند دولت ما قصد دارد با عادی سازی روابط اجتماعی و اقتصادی به رضایتمندی مردم دربعد نیازهای اقتصادی دست پیدا کند اما به طور قطع این اقدام تلفات خاص خود را درپی خواهد داشت.

دولتی که وارث بدهکاری شدید دولت‌های قبلی بوده و به آن دامن زده ، بدون هیچ برنامه‌‌‌ای ، درعالم سیاست ادامه دهنده یک مسیر معیوب وبهبود ناپذیر است .چراکه درادامه اداره امور کشور تنها حربه اش مددخواهی از جامعه خیرین است. امادولت در پس این به ظاهر نداری، مدد خواهی وتهی بودن خزانه کشور ازبرکت اختلاس‌ها ، قادر به حمایت از اقشار ضعیف و آسیب دیده نیست.

شاید تمام لوتی گری دولت بهره‌گیری از توان خیرنی است که معلوم نیست چرا از گردونه پرسش از کجا آورده‌‌‌ای بیرون مانده اند ودراین روزهای سخت وبه رکود کشیده شده ایران وجهان چگونه تامین کننده این سرمایه‌های عظیم هستند.

به نظر می‌رسد باید در دور آتی دولت ، امور اجرایی را چه در بعد تشکیل پست نخست وزیری و یاتشکیل پست ریاست جمهوری به دولت خیرین و تیم اقتصادی فعال در این حوزه بسپاریم، خیرینی که برای خود تشکیلاتی منسجم دارند و قادرند با ثروت قارونی خود، کوه را جابجا کنند .

امروز شاهدیم که دراین شرایط اقتصادی که متاثر از رکود و تورم وفشارهای تحریمی‌است بسیاری فعالین اقتصادی اقدام به فروش طلا وجواهرات اندوخته خودکرده‌اند تابتوانند چک‌های سررسید راپاس کنند.

گزارش‌های رسیده حاکی از آن است که صنف طلا وجواهر قادر به تامین نقدینگی فوری برای خرید و پاسخگویی به نیاز جمعیت فروشنده نیست چراکه درچند روز گذشته اکثر مردم فقیروبه زیر خط فقر کشیده شده و آن دسته از تجار و صاحبان مشاغل زیان دیده برای پاس کردن چک و یا تهیه یک وعده غذایی اقدام به فروش ذخایر طلای خانواده خود کرده‌اند.

باید بدون پرده عنوان کرد که شکست در جبهه اقتصادی به این معناست که دولت قادر به ساماندهی بازار ورفع نیاز‌های مردم نباشد ودر ساده ترین شکل موجود میتوان براین باور بود که مملکت زرخیز ما حالا حاضر به تن دادن به قمار نفت در برابر غذا شده است .

دولت در شرایطی میتواند پاسخ نیاز‌های رمضانیه را بدهد که وارداتی در بین باشد وبا توجه به عدم توان تامین ارز ارزان قطعا وارد پروسه نفت در برابر غذا ویا در نگاهی دیگر زیر بار استقراض از کشور‌های حامی‌نظیر روسیه وچین رفته است .

نقطه سر خط - اقتصاد ایران در دوران پیش از کرونا هم دچار بحران‌های شدیدی بود . از جمله بحران‌های تولید وصادرات وعدم بازگشت ارز ناشی از صادرات به حوزه تولید برای تامین مواد اولیه .درواقع این ارز‌ها یا براثر تحریم‌های بانکی باز گشت داده نشدندویا یک سناریوی تعریف شده از سوی صادر کنندگان برای انتقال مطمئن دارایی‌های خود درقالب ارز در آنسوی مرز‌ها بود که البته این سناریو منطقی تر است چراکه خاموشی خط تولید فقط به زیان کارگران سیاه بخت بود وصاحبان صنایع نه آنچنان خشم ناک بودند که سکته قلبی کنند ونه آنقدر عزادار که سیاه پوش شوند.

ما پیش از کرونا هم بازار‌های مصرف آنسوی مرزها را به همت بی کیفیتی وغیر استاندارد بودن از دست دادیم. در واقع دیپلماسی اقتصادی دولت با این همه شعار در بعد تدبیر وامید وبرجام سمت وسوی کارسازی در حوزه اقتصاد نداشت . ما حتی فرصت حضور در کشور‌های منطقه که شاید درشمار متحدان عربی ما بودند را از دست داده ایم .حتی این فرصت سوزی مجالی برای ترکیه بوجودآورد تا به سرعت جای خالی ما را درکشورهای هدف پر کند. شاید به جرات بتوان گفت که مداخله سیاست در اقتصاد این عوارض را برای کشوردر پی داشته و دارد.

سیاستی خودخواهانه که بوی منافع فردی می‌دهد واگر اقتصاد بر روال خودش بود به درستی می‌توانست گلیمش را از آب بیرون بکشد اما وقتی اقتصاد ، سیاسی شد و سیاست ابزاری در دست اقلیت، این می‌شود که میبینید. این که تولید در برابر واردات زمین گیر شده وحرفی برای گفتن ندارد، حکایت از تجارتی بزرگ وسیاه برعلیه استقلال یک کشوردارد .حالا بسیاری از نیازهای اساسی مردم خارجی است و تولید داخلی به دلیل هزینه‌های بالا قابلیت رقابت ندارد .اینک این پرسش مطرح است که چرا پس از چهار دهه شهار استقلال طلبی اما هزینه تولید تا این اندازه بالا وکمر شکن و قیمت اجناس داخلی افزایشی وتوان رقابت با مشابه خارجی را ندارد .

پرواضح است که اراده‌‌‌ای برای این مهم وجود نداشته وکسانی نخواسته اند کار تولید واشتغال یک شبه روبه راه شود واگر نه چرا یک شبه بعضی صنایع تغییر کاربری می‌یابندتا ماسک والکل تولید کنند و محصولات گران آنان راهی بازار مصرف شد .

بیاییم فکر کنیم همیشه روزگار بحران است ،برای استقرار واحیای صنایع مانع تراشی نکنیم ،نگذاریم بودجه واعتبارات فارس و یا تسهیلات اختصاص یافته و جذب نشده به تهران باز گرد . بیاییم کمی‌از خودخواهیمان بکاهیم ،بیاییم با همدلی استان را از گود محرومیت بیرون بکشانیم وبرقله صنعت وافتخار بنشانیم .بیاییم با هم مهربان باشیم. دولت را به خیرین بسپاریم وآسوده طی طریق کنیم . خیرین هم قابل اعتمادند و هم گره گشای بسیاری مشکلات. /// انتهای پیام 1388 کلمه

سرمقاله روزنامه شیراز نوین 14 اردیبهشت ماه 1399
بازدید : 467
چهارشنبه 9 ارديبهشت 1399 زمان : 22:37

مطالبات فراموش شده

فرزاد وثوقی – روزنامه نگار

پیش از انتخابات یازدهم مجلس ،تنهایی فارس درپایتخت هم تشدید وهم دوباره یادآوری شد.اینکه نمایندگان دوره دهم بکلی پیگیری‌های توسعه فارس را درشعارهم فراموش کردندجای تاسف وسوال‌های متعددی دارد. اینکه چرا این نمایندگان خودرا از پاسخگویی مبرا میدانندبه یک آسیب دیدگی بزرگ تبدیل شده است که می‌تواندبه یک اپیدمی‌بدون مداوا بدل گردد ودربین نمایندگان حالت مورثی پیدا کند.

محرومیت از گذشته به حال انتقال یافته است.اگر به بحث توسعه استان ورودکنیم همه آنچه امروز بیان می‌شود درگذشته هم بیان شده است. نمایندگان ادوار گذشته مجلس به خوبی میدانند که مهمترین موضوع درحوزه توسعه قبولاندن مسئله مهم تامین اعتبارات کلان برای پروژهای بزرگ استانی وسپس لحاظ این اعتبارات در بودجه‌های سالانه وجذب آن برای استان است. فارس ازجنبه تامین اعتبار ولحاظ آن دربودجه سالانه درفقرمسئله مهم پیگیری بسر می‌برد.هرچند این فقر دردوبخش عدم پیگیری نمایندگان وبی اهمیت خواندن موضوع توسعه فارس از نگاه ملی درمنظر پایتخت نشینان باید مورد بحث وبررسی قرار گیرد.

باید براین نکته اذعان داشت که بی توجهی‌های موکلین وعدم پرداخت صریح به موضوع توسعه باعث کشدار شدن موضوع گردیده وروند به تاخیر افتاده توسعه استان باعث وارد آمدن خسارت‌های سنگین به بنیه اقتصادی فارس گردیده است. اگر امروز بالغ بر 60 هزار نفر نیروی کار متقاضی دریافت بیمه بیکاری می‌شوند ، گواهی بر آسیب پذیر بودن اشتغال وعدم توان در حفظ آن است . گاهی آمار‌ها با انسان سخن می‌گویند ، باید دید جمعیت شاغل استان چند درصد وجمعیت بیکار مانده‌ها چند درصد واز منظری دیگر اشتغال‌های ناپایدار چند درصد از این سهم را بخود اختصاص داده اند وباعث شکل گیری آمارهای ضد ونقیض دولتی می‌شود. وقتی ما از به تاخیروبالا رفتن سن ازدواج سخن می‌گوییم وقتی از مهاجرت نیروهای جوان ومستعد پژوهش وخلاقیت سخن می‌گوییم درواقع به ناتوانی تیم اقتصادی حاکم اشاره داریم .

وقتی به نیروهای فارغ التحصیل ، بیکار وبدون مهارت اشاره داریم درواقع به ضعف بنیه آموزش عالی اشاره می‌کنیم. آموزش عالی بدون برنامه که به قلک بزرگی برای پول اندوزی تبدیل شده است و خروجی آن برای بخش‌های صنعتی وپژوهشی عملا ناچیز وگاها بیهوده است.

ضعف‌ها وکاستی‌ها امروز نتیجه بی برنامه بودن‌های دیروز است. نمایندگانی که آمدند ورفتند ودستاوری نداشتند ومدیرانی که با اعمال نفوذ همین نمایندگان آمدوشد کردند ودستاوردی نداشتند. مدیرانی که قدرت ریسک نداشتند ونمایندگانی که از مدیران منتخب خود پرسش وپاسخ نکردند. عدم تعامل بین مدیران استانی ونمایندگان ، خصوصا ضعف دربنیه تشکیل مجمع نمایندگان استانی وهدفگذاری برنامه‌ها مسبب تمامی‌عقب ماندگی‌ها وکشدار شدن پرونده توسعه بوده وخواهد بود مگر دراین دوره نمایندگان راه یافته به مجلس کاری کنند کارستان وباعث بازگشت اعتمادوروند توسعه استانی شوند.

تنهای عاملی که می‌تواند به مشارکت حداکثری مردم درانتخابات دور دوازدهم مجلس منتهی شود عملکرد نمایندگان دوره یازدهم است. اگر اینان عملکردی معطوف به توسعه ودرنظر گرفتن منافع عمومی‌داشته باشند صف‌های رای گیری دوباره احیا خواهد شد درغیر این صورت دوباره افراد منتخب با حداقل‌ها آنهم با هزارجور چانه زنی باید راهی مجلس شوند.

بطور وضوح می‌توان براین نکته تاکید کردکه سلب اعتماد عمومی‌وافت مشارکت آنان درمقاطع تصمیم گیری نه تقصیر عوامل خارجی وعملیات رسانه‌‌‌ای آنان است که بازتاب ناکارآمدی مدیران ونمایندگان خودی است.درواقع باید مشکلات را درصف خودی جستجو کرد چراکه ناراضی تراشی عمده عملکرد افراد درصف خودی بوده است .

صف بندی‌های سیاسی برای حضورافرادخاص درمجلس وسپس مهره چینی دردستگاههای اجرایی به یک سناریوی نخ نما وناکارآمد تبدیل شده است. امروز کشور به افراد متخصص وکارآمد نیازمند است که البته امکان حضور آنان درعرصه‌های مدیریتی وتصمیم سازی غیرممکن است چراکه اگر نیروهای کارآمد وانقلابی در راس امور قرار گرفته بودند ،امروز با این همه کاستی وعقب ماندگی مواجه نبودیم. مخلص کلام این است که نمایندگان باید دنبال اعتباربرای پروژههای بزرگ وکوچک استانی باشند، فارس نیازمند اعتباراست آنهم اعتبار از جنس شدنی نه درقالب وعده که چندین سال پس از رفتنشان همان اعتبار شعاری هم به خرانه استان واریز نشود .

پیگیری اموری نظیر تولید ماسک والکل کاری پسندیده است اما باید درحوزه‌های تخصصی بهداشت ودرمان پیگیری شود که درحال پیگیری مجدانه است. درواقع یک نماینده باید مدیران مربوطه را به پاسخگویی دربرابر نیازها وادار کند و به ایجاد انسجام دراستان کمک نماید.

هرچند حضور دربین اقشار گامی‌دوراندیشانه برای انتخابات دور آتی است اما نماینده باید نیازسنجی کند وپایه واساس امور را مورد توجه قرار دهد وپایه واساس امور دراین روزگار تامین اعتبارات دربخش‌های مختلف خصوصا حوزه عمران است. باید از معاون عمرانی استانداری فارس ویا رییس سازمان مدیریت وبرنامه ریزی استان پرسش شود چه تعداد طرح وپروژه نیمه تمام وروی زمین مانده به واسطه نبود اعتبارات داریم تا عمق مصیبت هویدا گردد. ما امیدواریم نمایندگان یازدهم با هوشمندی کاری کنند کارستان تا هم روسفید باشند وهم این بدعت بیهودگی را دراین دوره ختم به خیر نمایند. /// انتهای پیام 803 کلمه

فروش پودر کتراک با قیمت بسیار مناسب جهت تخریب سنگ و بتن
بازدید : 559
چهارشنبه 9 ارديبهشت 1399 زمان : 22:37

شکارچی انتخاب گر

فرزاد وثوقی روزنامه نگار

گردش سمت وسوی سودهای کلان اقتصادی وپایان ناپذیر بودن تمایلات مادی وخیال دستیابی به جاودانگی نه در قصه‌ها که این روزها عینیت یافته است .

دنیاناباورانه در حال حرکت به سمتی است که بعضی تصورش را نیز نمی‌کردند،براستی چه آینده‌ای پیشروی جامعه بشری است؟ شایدبدون اراده برای مرگ احساس واعتقاد به سمت عصر ربات‌ها پیش می‌رویم و می‌خواهیم از انسانها ربات بسازیم و یا با واسطه انسانها ربات بسازیم وبه خدمت درآوریم .

شاید درخیال حذف انسانها و انسانیت هستیم ودراین مسیر بدون ملاحظه قدم برمیداریم. جنگ‌ها تغییر ماهیت داده اند داستان استحاله درحال فراگیری است وقتی در غفلتیم ومایلیم دیگران را نیز در خواب غفلت نگهداریم .برای جنگ میدانهای بزرگی تعریف شده ، هرچندمهاجم چهره در نقاب کشیده و با دشمنی نامرئی طرفیم اما باور حضور دراین میدان برای بسیاری از مردمان سخت ودشوار است.

مهاجمی‌که ازدل آزمایشگاه‌های کم‌هزینه بیرون آمده و کشتار‌های پرهزینه‌‌‌ای می‌کند. این روزها تجارت‌ها سمت وسوی خاصی دارندو لابراتوارهای مجهزی برای خلق زهر وتباهی روزگاربشردرگدشه وکنار جهان ایجاد شده است.

گویاچندی پیش *کارل جانسون* مبارزه مشهور در مقابل ابولا هشدار‌هایی دراین زمینه داده بود که تاچند ماه ویا حداکثر یک سال آینده باید منتظر بود تا آنفولانزا، ابولا و دیگر بیماری‌ها جهش پیدا کنند و اکنون با آن پیش‌بینی روبرو شده ایم .پیش بینی خاص ومقبول که درآن شاید هر کسی با بهره گیری از تجهیزات مختصر و آزمایشگاهی زیرزمینی قادر خواهد بود برای خودش ویروس تولید کند.

دستکاری ژنتیکی خطرناک‌ترین تهدید بشری است که با آن روبرو بوده وهستیم. جنگ‌های بیولوژیک هزینه‌های اندکی برای آغاز وادامه دارند،این در حالی است که جنگ‌های هسته‌ای از ابتدای ساخت و بدست آوری قدرت ، دارای هزینه‌های سنگین هستند. بیوتروریسم مرحله‌‌‌ای از جنگ‌های نوین وخودساخته بشری برای انجام شیوه‌های کشتارجمعی است که در چند مرحله ،آن هم به صورت ناشناخته وغیر منتظره اتفاق می‌افتد. ایجاد فاصله وگسستگی انسجام اجتماعی اقتصادی دستاورد بزرگ ومهم ویروس‌ها در جنگ‌های بیولوژیک است .

خواسته یا ناخواسته ضربات سنگینی را دریافت می‌کنیم. تحمل این ضربات با فرض قرار گرفتن آن در دراز مدت استحکاک شدیدی بوجود خواهد آورد وبقای اجتماع را تهدید وبه نابودی خواهد کشاند.

یکی از سنگین ترین ضربات کووید ۱۹ ،ضربه به اقتصاد جهانی و شاید سعی برتبدیل ماهیت است. باید پذیرفت که طراحان کووید ۱۹ با برنامه استحاله اقتصادی اجتماعی جلو آمده اند ومسیر را هموار می‌کنند.

در حالی که هیچ واکسنی برای مقابله با ویروس‌های جهش یافته وجود ندارد وسازمان بهداشت جهانی نظاره گر کشتار‌های جمعی است ، باید خسارت‌های سنگین را تحمل کرد. شاید ساخت واکسن برای این قبیل ویروس‌ها غیر ممکن ویا فرض بر تغییر ماهیت آن بیهوده باشد چراکه تغییر وضعیت یکی از ویژگی‌های دراز مدت این قبیل ویروس‌های طراحی شده است .

ویروس‌ها در نوع خود گاهی چنان بی نظیرند که با گذشت زمان تغییر شکل واثرگذاری میدهند ودر اصطلاح جهش پیدا می‌کنند.

علاوه برتهدیدات بهداشتی به زانو درآوردن اقتصاد وخلع سلاح فرهنگی از اهداف مهم این ویروس‌ها دربه انزوا کشاندن انسجام اجتماعی است . فرصت‌های اقتصادی که در این میان از دست می‌دهیم را می‌توان به همان مثال عقب نشینی و از دست دادن خاکریزها فیزیکی تشبیه نمود.

حال باید این پرسش را مطرح نمود که چه جوامعی بیش از همه آسیب خواهند دید ؟آیا رقبای اقتصادی قصد نابودی هم را دارند ویا زمان خلع سلاح نفتی فرارسیده است ؟

پرواضح است که جهان سومی‌های صاحب منابع که یک عمر شعاردادند و خودرا برای مبارزه با استعمارگران آماده کردند وهیچگاه طعم استقلال وبهره مندی از منابع ملی یشان را نچشیدن از همه آسیب پذیرتراند. اصولا حسب برنامه‌های تعریف شده اقتصاد جهان سومی‌ها به مرزهای فروپاشی نزدیک تر است واز این رو زودتر نابود می‌شوند. نفت فروش‌ها خیلی زود به زانو درمی‌آیند وصاحب سبک‌ها وبرخورداران از تکنولوژی‌های متکی به پژوهش ،هم مقاومت می‌کنند وهم ضربه متقابل به حریف می‌زنند.

بطورمثال کشورهایی که تا دیروز خام‌فروشی نفت میکردن حالادر مضیغه شدید قرار گرفته اند.خاورمیانه مملو از تهدیدات بزرگ وکوچک اما قابل پیش بینی است. خاورمیانه هم صاحب تفکرات انقلابی است وهم در بستر مهاجر فرستی از نظام مدیریتی فشلی رنج میبرد . برخوردهای سلبی با خاورمیانه جای خود را به حربه تحریم‌های اقتصادی داده است .خاورمیانه هرچند دارای منابع است اما قادر به بهره برداری نبوده ونیست . تنها با نخریدن نفت ،نفت فروش‌هارامی‌توان به زانودراورد و نفت کش‌ها را روی آب بدون تحرک وبدون مشتری درآورد.

ممالک جهان سوم هرچند دارای ذخایر مالی ناشی از فروش نفت باشند اما طول مدت حضور ویروس‌ها این مهاجمان نامریی می‌تواند خزانه‌ها را تهی کند .

حالا با افت تقاضابرای خرید نفت از سوی نظام سلطه ،نفت فروش‌ها دچار بحران‌های بزرگ وشدیدی شده اند. درمورد اقتصاد ایران قضاوتی نمی‌کنیم چراکه آمارها وگزارشات با آنچه درحال فروپاشی نظام اجتماعی است تفاوت‌های فاحشی دارد.اما کشوری مانند عربستان سعودی که بزرگترین صادر کننده نفت جهان است پس از انحلال پیمان سه ساله اوپک پلاس تصمیم گرفت صادرات خود را افزایش دهد.پیمانی که ماندگار نشد و تقاضای جهانی به دلیل انتشار کووید ۱۹ بشدت کاهش یافت وبه صفر رسید.

حالا ودرمجموع شرکت‌های بزرگ چون رویال داچ شل، شرکت نسته فنلاند نفت نمی‌خرند و پالایشگاه‌های هندی مایلند دریافت نفت خود را به تأخیر بیاندازد. پالایشگاههای لهستانی هم میزان خرید شان را بشدت کاهش داده‌اند. حالا نفت کش‌ها روی آب شناور مانده اند واز طرفی با مازاد تولید نفت هم مواجه ایم .

این روزها کووید ۱۹ جنگ نفتی بزرگی به راه انداخته بدون آنکه شعله‌های آتش ودودی ازسر چاههای نفت خاورمیانه بلند کرده باشد . دریک خاموشی معنادار نفت فروش‌ها بیکار شده اند و نفتکشها از حرکت باز ایستاده اند.حرکت روی صفحه شطرنجی اقتصاد غیر قابل پیش بینی است اما می‌توان تصور کرد استحاله ایی بزرگ درراه است.

محیط زیست این روز‌ها واز برکت حضور کووید ۱۹ مست وخرسند است. دورترین نقاط با چشم غیر مسلح درحال رویت است. شهرهای بزرگ وآلوده از دود ،درحال تنفس هستند. انگار کووید ۱۹ به اکسیر جوانی طبیعت تبدیل شده است .

تلفات حداکثری، فقط جامعه انسانی آنهم در جغرافیایی خاص را نشانه رفته است.از تبعات شدید کووید ۱۹ در آینده نگاه پراز تردیدبه پیرامون است . این تردید، فاصله بین مردم را فزونی خواهد بخشید و فاصله‌ها، نظام اجتماعی را به سختی مورد هدف قرار خواهند داد .

ویروس‌ها همراه با جهش مقطعی خودخاصیت گسستگی درنظام اجتماعی را دارندآنچه در بین مردم مشرق زمین از اهمیت ویژه‌‌‌ای برای بقا ودوام برخوردار است. /// انتهای پیام 1108 کلمه

سرمقاله روزنامه شیراز نوین 10اردیبهشت ماه 1399
بازدید : 495
دوشنبه 7 ارديبهشت 1399 زمان : 15:38

لیدرسازی کارگری

فرزادوثوقی-روزنامه نگار

۱۳۴ سال از مطالبه گری کارگران می‌گذرد وهمچنان مطالبات آنان روی زمین مانده است. گاهی بصورت کاملا عامیانه وگاهی با عناوین دهان پرکن جنبش‌های کارگری مسیر را برای امیال سیاسی هموار کرده ومی‌کنند. جمعیت کارگری در جهان بالحاظ حضور در عرصه‌های انتخاب ومتاثر از تبلیغات فریبنده ،نقش سرنوشت سازی در به قدرت رساندن جمعیت‌های سیاسی دارند.تاثیرگذارانی که همیشه از بعد قدرت در حل مسایل ومشکلات معیشتی خود بی نصیب هستند.

شاید یکی از دلایل بی نصیب ماندن جامعه کارگری از سامان یافتگی عرصه‌های سیاسی ،بقای آنان برای همین تاثیر گذاری با استفاده از حربه فریب است . سوسیالیسم در برنامه‌های خود در به رفاه رساندن نیروهای کارگری ناموفق ماندچرا که مطالبات کارگران همچنان پابرجاست.تاثیررویدادهای سیاسی باعث به عقب راندن سوسیالیسم وخواسته‌های آن شده است .از اینکه بخواهیم حکومت کارگری را تعریف و بر سر کار بیاوریم عملاً ناتوان خواهیم بود چرا که پایه ایجاد جمعیت کارگری و زیرساخت اصلی آن نظام سرمایه داری دولتی وخصوصی است.

در واقع تا نظام سرمایه وجود نداشته باشد تا بستر کار و تولید را فراهم کند نظام کارگری شکل نخواهد گرفت اما پس از شکل گیری آن جدای از کسب سود وثروت برای نظام سرمایه باید فکری به حال ایجاد تعادل حقوقی بین آن دو نمود . تلاش برای به توفیق رسیدن نظام سو سیالیستی در جوار یک نظام لیبرال یک تلاش ظاهری و شاید دکترینی از پیش تعریف شده باشد .چرا که از آغاز تا انتها دچار بیهودگی وروزمرگی‌هاست .نیروهای کار تحت تاثیر فاکتورهای استثمار گونه گاهابه ستوه آمده و دست به دامن نیروهای مستعد وتحول گرا می‌شوند.

نیروهایی که آمادگی دارند رهبری نظام جمعی را برعهده بگیرند و نظام سرمایه را تهدید کنند. شاید در سده‌های اخیر این فرصت برای تحولات خودجوش و ناب وجود داشته اما نظام سرمایه در فرصتی مناسب به لیدر سازی برای تشکل‌های کارگری و مستعد قیام پرداخته و جریان فکری و تحول خواه را به سیطره خود در آورده است. گواه این ادعا را می‌توان در عدم توفیق در برآورده شدن خواسته‌های جمعیت‌های کارگری و بدون قانون ماندن تامین حداقل نیازهای معیشتی آنان دانست. وقتی دولت‌ها و مجلس‌ها قادر نیستند قانون جامع کار را تعریف و تبیین کنند چگونه باید از تشکل‌ها انتظارتوفیق داشت.

طراحی بستر فعالیت جنبش‌های کارگری این روزها به یکی از برنامه‌های نظام سرمایه بدل گردیده است .نظام سرمایه در کنار تمام تئوری‌های خود برای بهبود شرایط تولید و رقابت و دستیابی به سود در بازارهای بازتعریف شده ،باید طرح وبرنامه‌هایی به روز شده برای هدایت افکار جامعه کارگری داشته باشند .چرا که نباید فراموش کرد انسان اصلی‌ترین عامل تولید و سرمایه اصلی آن به حساب می‌آید و بدون حضور انسان دستیابی به تکنولوژی‌های روز امکان پذیر نخواهد بود.

بدون حضور عامل انسانی بازتعریف بازارهای جدید متکی به تکنولوژی‌های روز که وابسته به اصل مصرف گرایی هستند بدون تعریف خواهدماند. تولید ،سود و حضور در بازارهای جهانی نیاز مستقیمی‌به ذائقه سازی و خلق بازارهای مصرف با وجود انسان‌های مصرف گرا دارد . تحمیل ذائقه مصرف اصلی ترین ماموریت نظام سرمایه در خط تولید با اجرای تبلیغ واصل بازاریابی است .

خط تولیدی که اگرچه به حداقل نیروی انسانی نیاز دارد امادر بعد نظارت وافزایش بهره وری وابسته به حضور نیروهای انسانی کارآمد ،ماهر وآکادمیک است.جامعه کارگری ما این روزها نیاز مبرمی‌به استفاده از ابزارهای قانونی دارد چرا که در تعریف نیروی کار ،این روزها باید جمعیت دارای بلوغ سیاسی اجتماعی واقتصادی را نیز لحاظ نمود .

جمعیتی فارغ التحصیل از مراکز آموزش عالی که بطور قطع بی عدالتی را برنخواهند تاب وتحت شرایطی توام با افزایش تنش‌های کارگری باید در انتظار تنش‌های سخت اجتماعی سیاسی بود.باید برای آینده‌‌‌ای نزدیک عدالت اجتماعی ،رفاه ومعیشت را دوباره تعریف کردتا بتوان از محصول آن در حوزه امنیت بهره برد. ///انتهای پیام 638 کلمه

تغییر تم اینستای دلبر^^
بازدید : 485
دوشنبه 7 ارديبهشت 1399 زمان : 15:38

کار وکارگر

فرزاد وثوقی – روزنامه نگار

تنهاتعریفی که می‌توانیم به اختصاراز نام کارگر داشته باشیم ،استثمار شده است.هنوز هستند بی شمار کارگرانی که درعین فقر باید چک سفید امضابه نظام سرمایه بدهند ونظام سرمایه آنان را از حداقل‌های معیشتی برخوردار کند . درواقع دست بوس نگهداشتن کارگران نوعی سیاست مطیع سازی است تا بتوان درمواقع لزوم از این خیل عظیم جمعیتی بهره لازم را برد.

کارگران به لحاظ اقتصادی واعتقادی هرسال درزمان تعیین نرخ دستمزد یک دهه یه عقب کشانده می‌شوند چراکه بازی با اقتصاد ومعیشت آنان بازی با اعتماد واعتقاد آنان است. این اصلی ترین سرمایه‌های تولید که باید ضمن کار ، ایده پردازی وکیفیت تولید را افزایش دهند اما درقعر چاه نگهداشته می‌شوند. سابقه برگزاری روز جهانی کارگر به 134 سال قبل یعنی سال 1886 میلادی باز می‌گردد زمانی که کارگران خواستار تعدیل ساعات کار از 10 ساعت به 8 ساعت بودند اما سفیر گلوله حلقوم آنان را پاره کرد و ضمن درگیری شدید با پلیس شیگاگو با برجای گذاشتن صدها کشته وزخمی‌و 5 اعدامی‌صفحه یادبودی در روز یکم ماه می‌در تاریخ برای خود گشودند. حالا یکم ماه می‌یاد روز به خودن کشیده شدند کارگرانی است که ما درانحراف تاریخ این روز را جشن می‌گیریم وکارگر نمونه از صف خیل عظیم بیکاران معرفی می‌کنیم .

دو حزب‌کمونیست و سوسیالیست و اتحادیه‌های کارگری از آن تاریخ در بسیاری از کشورهای جهان این روز را با برگزاری تظاهرات و راهپیمائی‌های خیابانی برگزار می‌کنندویا می‌کردند. هرچند به دلیل عدم تحقق خواسته‌های کارگران وسایر دلایل سیاسی امنیتی ،صلاح دراین دانسته شد تا موضوع برگزاری راهپیمایی به تدریج کنسل ودرطول زمان کنسل باقی بماند تا به باد فراموشی سپرده شو.

تشکل‌های بسیاری درطول تاریخ استثمارشده کارگران بوجود آمده اند ،رهبران بی شماری از صف کارگران بیرون آمدند که هرچند صدای بلندی داشتند اما در محلول تطمیع حل شدند وتشکل‌ها خاصیت خود را از دست دادند ،چراکه اگر قرار بود این تشکل‌ها بصورت واقعی مجوز فعالیت بگیرند و خواسته‌های کارگران را دنبال وبه نتیجه برسانند ، اصولا مجوز نمی‌گرفتند لذا مجوز گرفتند تا درعین پیگیری صوری خواسته‌های کارگری اما در محلول تطمیع حل شوند و به عناصر آلت دست نظام سرمایه تغییر ماهیت بدهند.امروز اگرشاهد اطاله دادرسی در خواسته‌های کارگری هستیم ، محصول همان عنصر تطمیع است درغیر این صورت کدام پرونده را سراغ دارید که 134 سال حق خواهی کند وبه جایی نرسد.

امروز ودراین مقاله نه روی سخن مان با نظام سرمایه که با تشکل‌های بی خاصیت کارگری است. آقا وخانم عضو اصلی تشکل آیا تا کنون گزارشی از کار کرد خود به کارگران داده اید یا از بی سوادی وبی اطلاعی آنان نسبت به مواد قانونی سوء استفاده کردید و بنام نماینده ورییس صنف وتشکل بودن ،صاحب اتاق ومنشی شده اید ؟

چگونه می‌توان 134 سال خواسته‌های کارگران را روی زمین نگهداشت واستفاده برد. آیا کارگران اطلاع دارند آنچه به امید اصلاحش نشسته اند بالغ بر یک قرن سابقه انتظار دارد . آیا می‌دانند نمایندگان در قوه مقننه هیچگاه موضوع قانون اصلاح قراردادهای کارگری را درصحن علنی مجلس مطرح نکردند ،به این دلیل که شاید بار مالی ،امینیتی واجتماعی داشته باشد . حق السکوت بگیران در کسوت نماینده هیچگاه قادر به انجام کارهای بزرگ ودرجهت رفاه حال مردم وکارگران نبوده ونیستند.

نقطه سر خط – اگر تاریخ را ورق بزنیم وبه آسیب شناسی موضوع بپردازیم تنها کافی است به سالهای 1396 و97 باز گردیم. تاریخ‌هایی که درآن نمایندگان مجلس در کمیسیون اجتماعی چندروز یا چند ساعت وقت گذاشتند تا در مورد اصلاح قانون کار پس از گذشت 30 سال سخنرانی کنند. خروجی این تلاش چند ساعته ودهان پر کن متهم کردن دولت ومجلس به نداشتن شهامت برای اصلاح قانون کار است. از دل این سخنرانی‌ها همان داستان هر ساله بیرون می‌آید وتکرار می‌شود وبازهم تکرار خواهد شد که 90 درصد کارگران دارای قرار داد موقت هستندوخیل عظیمی‌شاید نزدیک به 53 درصد فاقد بیمه می‌باشند. گناه این بی عدالتی بطور مستقیم به قانون کشور باز می‌گردد که اصلاح نمی‌شود ویا کسانی برای اصلاح آن گام برنمی‌دارند چراکه نظام سرمایه چنین اجازه‌‌‌ای صادر نکرده است . باعث تاسف بوده وهست که دو قوه مقننه ومجریه درحالیکه نظارت قوه قضاییه را نیزبه همراه دارند این چنین سکوت اختیار کرده اند و شاهد تضییع حقوق یک قشر مظلوم هستند. حالا همچنان انتظار وسیاست‌های رایج درآن ادامه دارد. خود پروسه انتظار برای بهبود اوضاع ،برای بعضی‌ها نوعی تولید ثروت است . بعضی کسان این مدت را کشدار می‌کنندویا دربرنامه‌های خود همین عنصر بی نظمی‌در پوشش نظم را خواستارند چراکه در بی نظمی‌در عنصر ظاهری نظم ،قادر به دستیابی به خواسته‌های خود می‌باشند.

#نقش کارگران واعتصابات کارگری در پیروزی انقلاب اسلامی‌ایران

#شوراهای کارگری خالق خانه کارگر

#سعی درعدم تعقیب منافع کارگری

سرمقاله روزنامه شیراز نوین 6 اردیبهشت 1399
بازدید : 748
دوشنبه 7 ارديبهشت 1399 زمان : 15:38

صیانت از امنیت

فرزادوثوقی -روزنامه نگار

چگونه باید از امنیت در پوشش اقتصاد وافزایش سطح معیشتی مردم صیانت نمود؟کاری مشکل که در تلاطمات سیاسی گاها بعید بنظر می‌رسد .

اقتصاد و سیاست روزهای متفاوتی را پیش رو خواهند داشت. متاسفانه فروش نفت گرفتار مسائل سیاسی بسیاری گردیده و شاید منافع این صنعت بزرگ و ملی به درستی وشاید هیچگاه علیرغم درخواست‌های جهانی و فروش آن در سالهای تحریم و استفاده از شگردهای قاچاق در پوشش دور زدن تحریم‌ها اما دلارهای نفتی برای ساماندهی اقتصادی درهم ریخته کشور هزینه نشده به قولی دلارها یا در بانک‌های خارجی بلوکه شد و یا توسط اختلاسگران دوباره از ایران به بانک‌های خارجی منتقل گردید.

بحث در مورد اختلاس و اینکه چه کسانی با بهره گیری از ابزار قدرت سیاسی این کارها را هدایت و به سرانجام رسانده ومیرسانند بیهوده است چراکه نظارت و ممانعت‌‌‌ای در کار نیست و برخورد با فساد درون دستگاهی ازحدیک شعار و ابزار سیاسی برای بعضی فصول تجاوز نمی‌کند و عبرتی برای سایرین نیست و از قدرت بازدارندگی لازم در سیر روبه رشد خود برخوردار نیست و مدام در حال تکرار است.

از مقوله اختلاس‌ها که بگذریم بر آنچه از دارایی‌های باقی مانده است نیز مدیریت درست وحسابی وحود ندارد باید براین نکته تاکید نمود که سیر تحولات مدیریتی با آغاز بکار مجلس یازدهم در راه است چراکه مسیر باید برای اعمال سیاست‌ها هموار باشد .

ما دچار چالش مدیریتی در نظام تصمیم سازی واجرایی هستیم ، مدیران حوزه‌های اقتصاد سیاسی ما معتقدند اختیار آنان محدود و یا محدود کننده روند اجراست ،در واقع یا قانون سد راه توسعه امور می‌شود ویا همراه شدن بامسیر اجرا مشکلات قانونی درست می‌کند.خال این سوال مطرح میشود که آیا مدیران اقتصاد سیاسی مااهل ریسک بوده وهستند؟ چرا که برای بسیاری کارها باید یا قانون را نادیده گرفت و یا آن را دور زد که در هر دو صورت مدیران ما وسط معرکه تحولات سیاسی به دام خواهند افتاد و خواسته و ناخواسته به جمع متخلفین خواهند پیوست.

پس مدیران امر صلاح می‌داند سکاندار کشتی باشند که در آب‌های آرام به سمت ساحل امن در راه است و از این جهت نبایددر انتظار تحول وجهشی باشیم .

سال‌هاست کارم شده گفتن وشنیدن در مورد تسهیلات دولتی و ناهماهنگی بانکها و سرمایه‌گذارانی که دعوت می‌شوند و به دلیل نبود امنیت از ورود به صحنه تحولات اقتصادی پرهیز میکنند.

بیکاری موجود ورنج اجتماعی از این بابت موید این گرفتاری بزرگ است وباید به این نکته اذعان نمود که نمی‌توانیم ویا نمی‌گذارند اقتصاد را مدیریت کنیم . هرچند این خصوصیت عام وفراگستردر انحصار این دولت و آن دولت نبوده ونیست ،بلکه به صورت سیستماتیک درطول سالهای گذشته در حال اجراست. تکرارها در خصوص مقوله توسعه به یک فرسایش بزرگ ذهنی تبدیل شده وقتی ما از یک دیپلماسی اقتصادی قدی ودارای خط وربط معیشتی برخوردار نیستیم ،قادر نخواهیم بود به توفیق برسیم .

نقطه سر خط - روزهای متفاوتی پیش رو خواهیم داشت ،پروژه بزرگ فقیر سازی با طرح وبرنامه واجرای اغنیا در حال اجراست. برده سازی موفق ترین سیستم اداره امور مناطق مختلف جهان تحت پوشش علایق وسلایق خاص در جعرافیای جهان است . یا کار در شرایط کووید ۱۹ یا مرگ ،یا ماندن درقرنطینه خانگی وقطع زرق یا حضور روزمزدها در سایه بی تدبیری دولت در عدم پرداخت یارانه از محل منابع وذخایر استراتژیک زیر سایه سنگین ابتلا ومرگ .

حال باید فکری نو برای حوزه معیشتی داشته باشیم . معیشتی که به طور مستقیم امنیت را نشانه خواهد گرفت وبرای صیانت از امنیت باید اقتصاد را ساماندهی کرد .

عدم تامین رفاه برای اقشار به شدت آسیب پذیر به معنای ادامه روند موجود وپیش بینی برخوردی سخت است. بحران‌های امنیتی در جوامع بشری شرایط خاصی را برای اداره کنندگان آن جوامع ایجاد می‌کند . بهره مندی از مقبولیت اجتماعی یکی از مولفه‌های مهم امنیت اجتماعی درابعاد سیاسی است . بدون مقبولیت اجتماعی و از دست دادن پایگاه‌های مردم دیگر نمی‌توان ادعا کرد حاکمیت مردم بر مردم در یک جامعه دارای دموکراسی را شاهدیم چرا که در چنین شرایطی ناچا به برخوردهای سلبی با مسائل اجتماعی وتضاد‌های موجود هستیم که این نوع برخورد به ایجاد فاصله بین سرمایه‌های اجتماعی واداره کنندگان کشور خواهد انجامید. فاصله‌‌‌ای که در مشرق زمین چندان مقبولیت نداشته ونخواهد داشت./// انتهای پیام 709 کلمه

سرمقاله روزنامه شیراز نوین 5 اردیبهشت ماه 1399

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی